مقاله اقتدار دين در پالايش جامعه یک تحقیق آماده درباره تحلیل اقتدار دين در پالايش جامعه از انحرفات اجتماعی می باشد که به بررسی وظيفه اصلی دين، انسان پاک نهاد، بازگشت به گناه، نقش و كاركرد دين، دين و نيازهای درونی و… پرداخته شده است.
دانلود مقاله اقتدار دين در پالايش جامعه
در این مطلب از وبسایت فایلمَس به ارائه مقاله اقتدار دين در پالايش جامعه از انحرفات اجتماعی میپردازیم که در قالب 20 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc آماده شده و هم اکنون در اختیار شما دوستان عزیز قرار دارد.
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20
بخشی از متن مقاله اقتدار دين در پالايش جامعه
چكيده:
ربط و نسبت دو مقوله دين و پيشگيري از انحرافات اجتماعي هم براي كساني كه دغدغة دين و اجتماع دارند به خصوص آنان كه در جامعه ديني زندگي ميكنند، از اهميت زيادي برخوردار مي باشد، اينكه دين در اين زمينه چه وظيفه اي دارد و از چه ظرفيتهاي و كاركردهاي در قبال اين موضوع برخوردار است و اينكه انحرافات اجتماعي چه جايگاهي دارند و چه نسبتي ميان آنها و گناه شرعي و انحرافات اخلاقي برقرار است، در اين نوشتار به اختصار مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.
لازم به ذكر است هر چند چاره جويي براي انحرافات اجتماعي ـ كه با گناه فقهي و اخلاقي نسبت عموم و خصوص من وجه دارد ـ لزوماً و در همه موارد نميبايد از منظر ديني پي جويي شود و علوم تربيتي و تدبيرهاي حكومتي بيشترين مسئوليت را در اين زمينه دارد، اما دين به ويژه دين همه جانبه نگر، معنوي و اجتماعي اسلام، اگر به خوبي فهم و تطبيق شود، ميتواند نقش تعيين كننده ـ به ويژه در مرحله پيشگيري و واكسينه نمودن ـ ايفا نمايد.
مفاد تعاليم ديني، اعم از نظم، انضباط، محدوديتهاي سازنده و جهت دار و مايههاي عميق معنوي اديان به ويژه در دين اسلام، بخشي از توانمنديهاي دين است كه در همة زمينههاي فردي و اجتماعي و از جمله در مقابله با انحرافات اجتماعي بكار ميآيد.
در طول تاريخ انحرافات اجتماعي از جمله معضلات جوامع بوده است، بدين سبب فلاسفه، جامعه شناسان، روانشناسان و حقوق دانان با توجه به تخصصهاي مربوطه راهكارهايي براي مقابله و پيشگيري از انحرافات به جوامع ارائه ميدهند، نكته قابل تأمل آن است كه آيا دين در اين مقوله هم ميتواند نقشي ايفا نمايد؟ و آيا ميتوان از اهرم دين براي اين امر بهره برد؟ به جهت اهميت اين سؤالات در نوشتار ذيل از منظر ديني و فلسفي به آنها پاسخ داده مي شود و در شماره آتي با رويكرد جامعه شناختي اين موضوع مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
انحرافات اجتماعی
انحراف يا كجروي رفتاري است كه با معيارهاي پذيرفته شده يا انتظار اجتماعي گروه يا جامعه اي خاص مغاير باشد. اين تعريف، شامل رفتارهاي گوناگون، نظير تقلّب، ارتشا، جنايت، اعتياد، ظلم و … ميشود. بنابر نظر «كلينارد» اين اصطلاح زماني كاربرد دارد كه رفتار، صورتي ناپسند پيدا نمايد و ناپسندي آن به گونه اي باشد كه از حدود اغماض جامعه فراتر برود.
يكي از مفاهيم نزديك به انحراف، مفهوم نابهنجاري است. فرد نابهنجار كسي است كه فاقد سازگاري با ساخت كلّي يك نظام باشد كه يا در كارآيي يك نظام، مضرّ يا با انتظار و توقع مردم، ناهمخوان و يا از آنچه معمول، متداول و طبيعي شمرده ميشود، متمايز باشد. در روانشناسي اجتماعي، شخصي نابهنجار خوانده ميشود كه با ضوابط اجتماعي – فرهنگي محيط پيرامون خود، سازگاري نيافته باشد و در روانپزشكي كسي نابهنجار تلقي ميشود كه با خود، محيط پيرامون و انتظارات محيطش همساز نباشد.
بدين ترتيب، مبناي انحراف دانستن يك رفتار، مخالفت آن با هنجارهاي پذيرفته شده، انتظارهاي جامعه يا هر گروه اجتماعي ديگر و ناهمخواني آن با يك نظم خاص اجتماعي يا گروهي است، پس از يك سو با تنوع فرهنگها، معيارهاي كجروي نيز تفاوت مييابد (همين نسبيّت معيارها و تنوع فرهنگها، ماية ناسازگاري و گاه ستيز دولتها و ملتها ميشود) و از سوي ديگر، از آنجا كه هيچ كس دقيقاً رفتاري منطبق با الگوهاي اجتماعي ندارد، زيرا رفتار هر فردي تابع خطوط خاص شخصيت خود نيز هست، پس آن رفتاري نابهنجار، انحراف و آسيب تلقي ميشود كه حاوي انحرافات گسترده اي از معيارهاي اجتماعي باشد.
از منظر جامعه شناسي، مشروعيت و بهنجار بودن يك رفتار از نوع ديدگاه و انتظار يك جامعه يا هر گروه اجتماعي ناشي ميشود و در صورتي انحراف تلقي ميشود كه هنجارها مكرّر و در حدي گسترده ناديده گرفته شوند. اما اگر از منظر دين، كجروي معادل گناه باشد، تنها خاستگاه ترك اوامر الهي و انجام نواهي الهي است. بنابراين، تلقي و انتظار جامعه در اين جهت نقشي ندارد، بلكه يك فعل ياترك در صورتي كه مخالف نهي يا امري باشد گناه شمرده ميشود.
كوچك و بزرگ بودن، درگناه بودن يك فعل يا ترك تأثيري ندارد، البته در آمرزيده شدن، قبول توبه و نيل به سعادت، كميت و نوع گناه اثرگذار است، همانطور كه نيت فرد نيز در استحقاق عقوبت مؤثر است، در حاليكه جامعه شناس هرگز با نيت و باطن افراد كاري ندارد.
بر اين اساس كارهاي زيادي ميباشد كه از نگاه جامعه و جامعه شناسان نابهنجار محسوب ميشود، اما از نگاه دين گناه محسوب نميشود، يا اساساً دين هيچ موضعي نسبت به آنها ندارد، در مقابل، رفتارهاي زيادي است كه از نگاه دين، در شمار گناهان ميباشد ولي به دليل آن كه عرف جامعه آنها را ميپسندد، نابهنجار تلقي نميشود، از قبيل منكرات شرعي كه در برخي جوامع، معروف و بهنجار تلقي ميشود و نيز معروفهاي شرعي كه در برخي جوامع يا مقاطع، منكر و نابهنجار انگاشته ميشوند.
وظيفه اصلی دين
به راستي وظيفه اصلي دين چيست و اديان چه غايت و هدفي را مطمح نظر دارند؟ آنچه در اين فرصت محدود به ذهن ميرسد آن است كه مهمترين هدف اديان – تا جايي كه ما ميشناسيم – بيش از آن كه به اجتماع بر گردد به فرد، راجع است يعني دين در پي آن است كه افراد را به سعادت دروني كه قطعاً بازتابهاي بيروني خواهد داشت، برساند، البته روشن است كه جامعة صالح بستر مناسبي براي پرورش افراد صالح است و نيز شايستگي و خود ساختگي افراد زمينه ساز اصلاحات اجتماعي ميباشد.
اما اين گمان كه گويا هدف اصلي اديان نائل آمدن به مطلوبهاي اجتماعي است و طبعاً ميزان كارآمدي و توفيق هر ديني بايد با ميزان تحقق اهداف اجتماعي سنجيده شود، شايد بتوان ادعا نمود كه گمان بساماني نيست.
در ميان اديان زندة جهان، دين اسلام عنايت ويژه اي به ساماندهي اوضاع اجتماعي دارد، اما اينگونه نيست كه غايت اصلي آن ايجاد بهشت بيروني در زمين و تحقق مطلوبهاي اجتماعي باشد. چه اصول اساسي و مهم تمامي مسائل در دين موجود ميباشد، اما بسياري از شئون اجتماعي مردم به خود آنها واگذاشته شده است تا خودشان با توجه به همان اصول، در مورد علائق و الزامات زندگيشان تصميم بگيرند،
بسياري از مسائل باب معاملات و نيز مباحات از اين قبيل هستند كه شهيد صدر از آن به «منطقة الفراغ» تعبير كرده است. با عنايت به اين نگاه، در باب بسياري از مسائل اجتماعي و از جمله انحرافات اجتماعي بايد از دانشهاي بشري و تجربيات عيني، مدد جست. در زمينة انحرافات اجتماعي و راههاي مقابله با آنها هم سخنان و رهنمودهاي بسياري دارد و هم عملاً در اين قلمرو ميتواند، كاركردهاي مثبت فراواني داشته باشد.
انسان پاک نهاد
يكي از نظرات مطرح، در تبيين چرايي كجروي شناساندن آسيبها و انحرافات به عنوان نابساماني زيستي، رواني و گاه فطري است، از اين رو صاحبان اين نظرگاه به آسيب شناسي فردينه آسيب شناسي اجتماعي گرايش دارند.
از برخي اديان نيز، چنين نظرگاهي بر ميآيد؛ در مسيحيت، گناه نخستين را كه آدم ابوالبشر مرتكب شد، دامن گير همة انسانها ميدانند و برآنند كه انسانها تنها در صورت پذيرش بشارت مسيح و گرويدن به وي ميتوانند، خود را از تبعات اين گناه رها سازند. از اين منظر، انسانها همه در ذات و نهاد خود، ميراث خوار گناه و آلودگي نياكان نخست خود هستند و مسيح يا خداي تجسد يافتة پسر با رفتن بر فراز صليب، فدية آن گناه نخستين را پرداخت و انسانها فقط در صورتي كه ايمان بياورند ميتوانند به نجات اخروي و رهايي از تبعات گناه نخستين اميدوار باشند.
شايد اين شعر حافظ نيز اشاره به همين تلقي باشد:
پدرم روضة رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر آن را به جوي نفروشم
از بعضي نصوص و برداشتهاي برخي عالمان مسلمان نيز ميتوان ردپاي اين نظـر را يافت، اما بر حسب تلقي درست از اسلام اين چنين نظري مورد قبول نمي باشد. تحكيم نقش عقل در منابع اسلامي، همان عقلي كه صراحتاً، حكم به مختار بودن انسان و تأثير تعليم و تربيت انسان مينمايد،
همچنين ستايشها ونكوهشهاي موجود در متون ديني، معنادار بودن بعثت پيامبران، دعوت و تبليغ دين، عادلانه بودن ثواب و عقاب اخروي و ده ها شاهد ديگر گواه اين حقيقت هستند كه آدمي از آغاز خلقت بر سرشت سوء آفريده نشده است و اوست كه با اختيار، سرنوشت خود را رقم ميزند و اگر براي ويژگيهاي موروثي، ژنتيكي و تأثيرات ناخواستة محيط، تأثيري قائل شويم حداكثر در حد اقتضا ميباشد، به اين معنا كه زمينة خير در برخي انسانها ممكن است، بيشتر از زمينة شر باشد، عكس اين مطلب نيز صادق است، اما هرگز تأثير عوامل وراثتي و محيطي به حد عليت قطعي، تام و تخلف ناپذير نميرسد.
بنابراين از منظر صحيح اسلامي هيچ انساني از آغاز تولد از نابساماني زيستي، رواني و فطري برخوردار نيست و هرگز سعادت و شقاوت وي از آغاز تولد، رقم نخورده است و اگر در او گرايشهايي طبيعي و مادي – به مقتضاي سرشت ماده و طبيعت – به خصلتهاي نكوهيدة حيواني باشد، فطرت الهی، جنبة انسانی و علوي وي مايه و زمينه ساز تعالي اوست.
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***
برای دانلود مقاله اقتدار دين در پالايش جامعه توانید آن را از لینک زیر تهیه کنید